تکالیف
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- تو شنا کردن رو دوست داری؟
۲- مادرم هر روز ساعت ۵ از خواب بیدار می شود.
۳٫ مدرسه شروع می شود ساعت نه صبح …
۴- او بسکتبال بازی میکند.
۵- پدر و مادرم در لندن زندگی نمی کنند.
۶- آیا کارا انگلیسی درس می دهد؟
۷- کجا زندگی میکنید؟
۸- چه زمانی کلاس تمام می شود؟
۹- چرا کارت را شروع نمی کنی؟
۱۰- این چی رو میزت؟
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- نگاه کن! داره بارون میاد.
۲- آن ها در حال تماشای اخبار در تلوزیون هستند.
۳- پرنده ها در حال پرواز به جنوب هستند.
۴- مت در حال انتظار برای اتوبوس است.
۵- آشپز مشغول پختن غذا برای نهار نیست.
۶- در حال انجام چه کاری هستی؟
۷- آن ها الان در حال رفتن به کجا هستند؟
۸- من در حال درس خواندن برای امتحان هستم.
۹- آن ها را صدا کن. اما آن ها در حال بازی کردن هستند.
۱۰- نمیتوانی با آن ها صحبت کنی. اما نگاه کن آن ها د رحال مطالعه نیستند.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- او دیر به خانه آمد.
۲- هوا گرم بود. من کت ام را درآوردم.
۳- فیلم خوب نبود. ما لذت نبردیم.
۴- ما خسته بودیم. دیشب زود به رختخواب رفتیم.
۵- رختخواب من راحت نبود. من راحت نخوابیدم. (comfortable = راحت)
۶- او گرسنه نبود. بنابراین ما چیزی نخوردیم.
۷- او رفت خانه جیم اما او در خانه نبود.
۸- آیا دوست قدیمی خود را دیروز دیدی.
۹- سال پیش کجا رفتید؟
۱۰ – هفته پیش چرا همسرت به مهمانی نیامد؟
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- بل خوابیده بود ( در حال خوابیدن بود ) وقتی ما رسیدیم خونه.
۲- جنیفر و خواهرش در حال پختن کیک بودند.
۳- علی و دوستانش در حال شنا کردن در استخر بودند.
۴- او کل روز رو مشغول دوچرخه سواری بود.
۵- دانش آموزان در حال گوش دادن به معلم شان بودند.
۶- آیا آن ها داشتند درس میخوندند؟
۷- آن ها کجا مشغول بازی بودند؟
۸- کی با آنها در حال قدم زدن بودی؟
۹- من داشتم با دوستم صحبت می کردم که موبایلم زنگ خورد.
۱۰- عزیزم بابات داشت با تو صحبت می کرد. گوش کن بهش.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- من هرگز به لندن نرفته ام.
۲- من “هملت” را خوانده ام.
۳- من هرگز شخص مشهوری ندیده ام.
۴- آیا تا به حال شطرنج بازی کرده اید؟
۵- او پل گلدن گیت را دیده است.
۶- من موهایم را شسته ام.
۷- مهمانی تمام شد.
۸- وای نه! شما دست خود را شکسته اید.
۹- معلم تازه بیرون رفته است.
۱۰- رابیا انگشتش را بریده است.
۱- I have never been to London.
۲- I have read ‘Hamlet’.
۳- I have never seen a famous person.
۴- Have you ever played chess?
۵- She has seen the Golden Gate Bridge.
۶- I’ve washed my hair.
۷- The party has finished.
۸- Oh no! You have broken your arm.
۹- The teacher has just gone out.
۱۰- Rabia has cut her finger.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- مرد بیچاره ساعتی در گوشه منتظر مانده است.
۲- من بیست دقیقه است که پیانو تمرین می کنم.
۳- چه مدت است که شما انگلیسی یاد می گیرید؟
۴- چه مدت است که در این شهر زندگی می کنید؟
۵- دانش آموزان منتظر نتایج بوده اند.
۶- هنری از ساعت هفت تلویزیون تماشا می کند.
۱- The poor man has been waiting at the corner for an hour.
۲- I have been practicing the piano for twenty minutes.
۳- How long have you been learning English?
۴- How long have you been living in this city?
۵- The students have been waiting for the results.
۶- Henry has been watching TV since seven o’clock.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱– قبل از مهمانی با او ملاقات کرده بود.
۲- هواپیما تا رسیدن من به فرودگاه حرکت کرده بود.
۳- قبل از اینکه عذرخواهی کند ، ایمیل را نوشته بودم.
۴- کیت می خواست فیلم را ببیند ، اما پول بلیط نداشت.
۵- او شب را بیدار بود زیرا خبر بدی دریافت کرده بود.
۶- آنها بسیاری از بازی ها را از دست داده اند زیرا تمرین کافی نداشته اند.
۷- آنتونی قبل از اینکه رایان را در مهمانی به ما معرفی کنید ، ملاقات کرده بود.
۸- شما قبل از انتقال به رم ایتالیایی خوانده بودید.
۹- وی شرکت خود را قبل از سال ۲۰۰۸ تاسیس کرده بود.
۱۰- او تا هفته گذشته هرگز فوتبال بازی نکرده بود.
۱۱- آنها قبل از سال گذشته نامزد کرده بودند.
۱۲- قبل از ساعت هشت خوابم برده بود.
۱- She had met him before the party.
۲- The plane had left by the time I got to the airport.
۳- I had written the email before he apologized.
۴- Kate had wanted to see the movie, but she did not have money for the ticket.
۵- She stayed up all night because she had received bad news.
۶- They lost many of the games because they had not practiced enough.
۷- Anthony had met Ryan before you introduced him to us at the party.
۸- You had studied Italian before you moved to Rome.
۹- She had established her company before 2008.
۱۰- He had never played football until last week.
۱۱- They had gotten engaged before last year.
۱۲- I had fallen asleep before eight o’clock.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- هنگامی که مادر وارد آشپزخانه شد ، او از کارتن شیر می نوشید.
۲- پنج سال بود که در این شرکت کار می کردم وقتی که ارتقا یافتم.
۳- مارتا قبل از شکستن پای خود ، هر روز سه مایل راه می رفت.
۴- برنامه ای که خاتمه یافت از سال ۱۹۴۵ به خوبی کار می کرد.
۵- کتی ۳۵ سال پیانو می نواخت که سرانجام از او خواسته شد با ارکستر محلی تکنوازی کند.
۱- He had been drinking milk out the carton when Mom walked into the kitchen.
۲- I had been working at the company for five years when I got the promotion.
۳- Martha had been walking three miles a day before she broke her leg.
۴- The program that was terminated had been working well since 1945.
۵- Cathy had been playing the piano for 35 years when she was finally asked to do a solo with the local orchestra.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱ – پدربزرگ من دو روز بعد شصت ساله خواهد شد.
۲- فکر می کنم فردا باران نمی بارد.
۳- پسرم از ۶ سالگی مدرسه را شروع می کند.
۴- دوریس به کشور دیگری نقل مکان کرد. دیگر او را نخواهید دید
۵- فالگیر: با یک میلیونر ازدواج خواهید کرد.
۶- فکر می کنم در امتحان قبول می شوم.
۷- من انتظار دارم که آنها امروز امروز به جشن تولد من بیایند.
۸- امیدوارم به زودی همه چیز بهتر شود.
۱- My grandfather will be sixty years old two days later.
۲- I think it won’t rain tomorrow.
۳- My son will start school when he’s 6.
۴- Doris moved to another country. You’ll never see her again.
۵- Fortune Teller: You will marry a millionaire.
۶- I think I’ll pass the exam.
۷- I expect they’ll come to my birthday party this evening.
۸- I hope things will improve soon.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
آ. فردا این موقع ، آنها به شیکاگو نقل مکان می کنند.
ب این موقع ماه آینده ، آنها در امتحان نهایی قرار می گیرند.
ج فردا صبح در همین زمان، منتظر شما هستم.
د ماه آینده در این زمان ، شما در این شرکت مشغول کار خواهید کرد.
ه وقتی به آلاسکا می رسیم ، احتمالاً برف خواهد بارید.
f سال آینده این زمان ، هرمان در استنفورد حضور خواهد یافت.
a. This time next tomorrow, they will be moving to Chicago.
b. This time next month, they will be taking the final exam.
c. Tomorrow morning at the same time, I will be waiting for you.
d. Next month at this time, you will be working at the company.
e. When we reach Alaska, it will probably be snowing.
f. This time next year, Herman will be attending Stanford.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
تا هفته آینده این زمان ، من دیپلمم را دریافت می کنم. (By this time next week)
او تا چه زمانی کتاب شما را نوشته است؟ در عرض شش ماه؟ (In six months)
او قبل از اینکه از شنا برگردیم صبحانه را آماده کرده است.
تا پایان هفته آینده ، آقای راس لباس جدید من را تمام خواهد کرد.
در پایان امروز مت و لوید ۴۸ ساعت در آنجا مانده اند.
By this time next week, I will have received my diploma.
When will he have written your book? In six months?
She will have prepared the breakfast before we come back from swimming.
By the end of next week, Mr. Ross will have finished my new dress.
By the end of today Matt and Loyd will have stayed there for 48 hours.
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
من تا ساعت شش، اینجا سه ساعت است که منتظرم.
تا سال ۲۰۲۵ شانزده سال است که در لندن زندگی می کنم.
وقتی این دوره را به پایان برسانم ، بیست سال است که انگلیسی می آموزم.
سال آینده چهار سال است که در اینجا کار می کنم.
وقتی ساعت ۶:۰۰ من بیایم ، شما مدت طولانی است که تمرین می کنید؟
I will have been waiting here for three hours by six o’clock.
By 2001 I will have been living in London for sixteen years.
When I finish this course, I will have been learning English for twenty years.
Next year I will have been working here for four years.
When I come at 6:00, will you have been practicing long?
جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
۱- مادر موهای دخترش را به آرامی شانه زد.
۲- آنها زودتر از ما رسیده بودند.
۳- ما به ندرت او را میبینیم. او سخت در حال درس خواندن است.
۴- هواپیمای پدرومادرم از هواپیمای عمویم دیرتر خواهد رسید.
۵- طوطی ما به آسانی لغات انگلیسی را یاد میگیرد.
۶- لیندا خیلی با احتیاط تر از همسرش با مواد شیمیایی کار می کند.
۷- مادرم خیلی راحت از من خانه جدید را پیدا کرده بود.
۸- او خیلی روون تر از همه فرانسه صحبت می کند. ( fluently )
۹- خرگوش سریع تر از لاکپشت می دود. اما لاکپشت خیلی جالب تر از خرگوش است.
۱۰- من از همه ( مقایسه یه نفر با همه ) بهتر پیانو میزنم.
۱۱- من ایتالیا رو میشناسم. قبلا اونجا بوده ام.
۱۲- من دیروز به او گفتم، بنابراین او همه چیز را میداند.
۱۳- ما هنوز به مادرم نگفته ایم.
۱۴- آیا هنوز تصمیم گرفته اید که برای تولد خود چه می خواهید؟
۱۵- من عاشق مادربزرگم هستم حتی بیشتر از مادرم.
۱۶ – او توانست همه را ببخشد حتی همسرش را .
۱۷- من به او مقداری پول قرض خواهم داد حتی اگر خودم نداشته باشم.
۱۸- او تلفنش را جواب می دهد حتی اگر سرش شلوغ باشد.
۱۹- شما تا حالا سیرک رفته اید؟
۲۰- او هنوز مطمئن نیست.
۱۱٫ I know Italy, I have already been there.
۱۲٫ I told her yesterday, so she already knows everything.
۱۳٫ We haven’t told my mother yet.
۱۴٫ Have you decided what you want for your birthday yet?
۱۵٫ I love my grandma even more than my mom.
۱۶٫ She could forgive everybody even her husband.
۱۷٫ I will lend him some money even if I have no money.
۱۸- He answers his cellphone even when he is busy.
۱۹- Have you ever been to a circus?
۲۰- She still isn’t sure.
جملات زیر را به شکل نقل قول غیرمستقیم بنویسید.
۱- “I’ve forgotten to bring my lunch with me,” he said.
۲- “Will you be home soon?” she asked her husband.
۳- “I’ll clean the car tomorrow,” Tim said to his father.
۴- “Where have you been?” Gary asked his wife.
۵- “I’ve been working for the same company since 1960,” he said to me.
۶- “Do you know Garfield?” she asked me.
۷- Anderson said, “I will turn twenty today.”
۸- Josh said, “I have finished my lunch.”
۹- Helen said, “I can speak Spanish fluently.”
۱۰- John told me, “I have seen this movie.”
جملات زیر را به شکل نقل قول غیرمستقیم بنویسید.
۱٫ Mother to daughter: “Put on your shoes.”
۲٫ The teacher to me: “Open your notebook.”
۳٫ Merry to her uncle: “Don’t be mad at me.”
۴٫ Coach to Jack: “Get on your feet!”
۵٫ The cashier to Angela: “Give me your receipt.”
۶٫ Adan to his mother: “Help me with my homework.”
۷٫ The officer to us: “Do not park here.”
۸٫ The ambulance driver to pedestrians: “Move out of the way!”
۹٫ Daniel to his mother: “Wait for me.”
۱۰٫ Pam to her husband: “Stop acting like a child.”
جملات زیر را ترجمه کنید.
۱- من چند تا کبریت لازم دارم که آتیش روشن کنم.
۲- مطالعات نشان می دهند که مردان اطلاعات را به صورت متفاوت از زنان پردازش می کنند.
۳- ماریا برای شغل هاش نیاز به مشاوره حقوقی داشت بنابراین به دو تا وکیل زنگ زد.
۴- هر روز اکتشافات علمی جدیدی در آزمایشگاه ها انجام می شود.
۵- کشاورز جعبه های خود را که پر از سبزیجات تازه بود بلند کرد.
۶- ضلع شمالی جزیره هیچ ساحلی برای پیاده روی مردم ندارد.
۷- پدرم به تازگی ماشین جدیدی خریده است.
۸- در اطراف درخت گربه های زیادی وجود دارد.
۹- رئیس جمهور اولین سفر خود را به آسیا انجام داد
۱۰ – ما یک معلم خارق العاده داریم.
۱- I need some matches to light the fire.
۲- Studies show that men process information differently from women.
۳- Maria needed some legal advice for her businesses, so she contacted two attorneys.
۴- New scientific discoveries are made every day in laboratories.
۵- The farmer lifted his boxes which were full of fresh vegetables.
۶- The north side of the island has no beaches for people to walk on.
۷- My father has just bought a new car.
۸- There are many cats around the tree.
۹- The President made his first trip to Asia.
۱۰- We have a fantastic teacher.
۱٫ چقدر شکر نیاز داری؟
۲- چند عدد صندلی باید رنگ کنم؟
۳- زیبایی او همه را جذب می کند.
۴- آیا مدارک برای دادگاه کافی است؟
۵- من فقط یک چمدون دارم.
۶- موهای مادرم صاف و قهوه ای است.
۷- پلیس دزد را دستگیر کرده است.
۸- بسیاری از مردم از این مدل خریده اند.
۹- سه ماه، وقت کمی برای مطالعه برای آیلتس است.
۱۰- میخواهیم اتاق دختر ها را رنگ کنیم.
۱۱- معیارهای شما برای زندگی شاد چیست؟
۱۲- من نیاز به یک مسافرت دو هفته ای در یک هتل ۵ ستاره دارم 😀
۱۳- دیروز دو تا شلوار خریدم یکی برای خودم یکی برای خواهرم.
۱۴- بهترین آرزوها رو دارم برات.
۱۵- شما باید کتاب کتابخانه عمومی را پس دهید.
افسر پلیس: “شما باید کمربند ایمنی ببندید.”
معلم غایب است. او باید بیمار باشد.
ما قرار است تلفن های همراه خود را در سینماها خاموش کنیم.
امروز باید با دکتر تماس بگیرم
جمعه میتونم با شما ملاقات کنم
من می توانم پیانو بزنم.
من قادر به صحبت انگلیسی هستم.
من می توانم در آپارتمانم سگ داشته باشم.
من اجازه دارم در اتاقم حیوانات خانگی داشته باشم.
وقتی بچه بودم می توانستم ساعت ها بدوم.
شب ها اجازه بیرون رفتن نداشتم.
شما باید در روز تولد مادر خود تماس بگیرید.
بهتر است قبل از آزمون مطالعه کنید.
برای کار لازم نیست کت و شلوار بپوشم.
ممکن است امروز عصر باران باریده شود.
لطفا در را باز می کنید؟
آیا می توانم قلم شما را قرض بگیرم؟
من دوست دارم انگلیسی را به صورت رایگان یاد بگیرم.
ترجیح می دهم راه بروم تا رانندگی کنم.
Police officer: ‘You must wear a seatbelt.’
The teacher’s absent. She must be sick.
We are supposed to turn our cell phones off in movie theaters.
I have to call the doctor today.
I can meet with you on Friday.
I can play the piano.
I am able to speak English.
I can have a dog in my apartment.
I am allowed to have pets in my room.
When I was a kid, I could run for hours.
I wasn’t allowed to go out at nights.
You should call your mother on her birthday.
You’d better study before the test.
I don’t have to wear a suit to work.
It might / may rain this evening.
Would you open the door, please?
May I borrow your pen?
I would like to learn English free.
I would rather walk than drive.
دیدگاهتان را بنویسید